فلسفه و هدف زندگی
کوشش های درخشان فلاسفه یونان و اندیشمندان روم و همه بانیان مذاهب بزرگ درباره توجیه و تفسیر حیات آدمی، خود دلیل بارزی است که می تواند تعمق آنان را در فلسفه و هدف حیات اثبات کند. کسانی که اطلاع کافی از سرگذشت ایده ها و عقاید کلی درباره هستی دارند، می دانند که بروز آنها یکی از نتایج مطرح کردن «خود» به عنوان جزئی از هستی است.
سوال از فلسفه و هدف حیات از نظر تاریخی مساوی با تاریخ هشیاری آدمیان است.
نویسنده ی «یادداشت ها و نوشته های فلسفی و اجتماعی» با جملات رسا و شیوا اینگونه درباره ی زندگی و هدف آن نوشته است:
1-انسان به مثابه موجود اندیشیده و صاحب شعور، سر فصل تکامل ماده است و دارای کلیه امکانات برای ادامه آگاهانه این تکامل، تا حدی که والاترین پندارهای مذهب و عرفان در مقابل آن رنگ پریده می شود. نام انسان طنین غرورآمیز دارد، زندگی او عالی ترین و گرانبهاترین ارمغان طبیعت است و لذا باید آن را قدر شناخت و خردمندانه به کار برد.
2-سعادت تنها یک حالت روح نیست، بلکه برای آنکه مفهوم آن عام باشد نه خاص، مطلق باشد نه نسبی، باید برای آن محتوای عینی قائل گردید. سعادت عینی و واقعی عبارت است از حداکثر تامین متنوع ترین و متحرک ترین نیازمندی های جسمی و روحی، و فردی و اجتماعی انسان در توافق با انسان های دیگر. این امر در مضمون واقعی خود در صورت تسلط قطعی انسان به عمده ترین قوانین فیزیکی، شیمیایی، زیستی و جوی طبیعت و قانون تولید و توزیع اجتماعی که اکنون بشریت را در قید جبر خود می فشرند و ایجاد عالی ترین تکنیک براساس منابع نیرومند انرژی و به پا داشتن جامعه ی جهانی بی طبقه و به تدریج طی چند سده ی آینده میسر است.
3-هدف زندگی کنونی ما آفرینش، کار و پیکار برای به پا داشتن کاخ پیروزی و سعادت و عظمت انسانیت است. سعادت در عصر ما یعنی آفرینش و کار و پیکار؛ زیرا شرایط سعادت عینی آدمی را تنها از راه کار و پیکار باید گام به گام پدید آورد. اکنون بسیاری از شرایط وجود ندارد. فقر، بیماری، فقدان آزادی، محرومیت های جنسی، رقابت ها و منازعات خرد کننده، بلایای طبیعی، مصائب اجتماعی وغیره و غیره...
4-کسی به سعادت نبرد اجتماعی دست می یابد که دارای عقل واقع بین، روح انسانی و اراده نیرومند انقلابی است. به ویژه اراده قوی نقش درجه اول دارد؛ زیرا عصر ما هنوز عصر مشکلات و موانع است. برای آنکه خوب بکوشیم و نیکو برزمیم، باید قوی الاراده باشیم. اشخاص ترسو، بی پشتکار، متزلزل، مردد، بدبین وناتوان، در مقابل کوه دشواری ها خرد می شوند، ولی اراده ای که با عقل واقع بین و روح انسانی همراه نباشد، نیروی اهریمنی است.
لذا باید تربیت نسل معاصر بروی این سه محور به ویژه روی محور تربیت اراده قوی متکی شود. باید روح قهرمانان انسان دوست و واقع بین را در نسل معاصر رخنه داد.
این است محمل معنوی حرکت به جلو....
نظرات شما عزیزان: